دانلود کتاب های رمان مخصوص نصب در گوشی های جاوا

دانلود کتاب های رمان مخصوص نصب در گوشی های جاوا ( جاوا پرنیان - کتابچه - اف بوک )

دانلود کتاب های رمان مخصوص نصب در گوشی های جاوا

دانلود کتاب های رمان مخصوص نصب در گوشی های جاوا ( جاوا پرنیان - کتابچه - اف بوک )

دانلود کتاب های رمان مخصوص نصب در گوشی های جاوا ( جاوا پرنیان - کتابچه - اف بوک )

جهت دانلود کتاب های رمان برای گوشی های آندروید - آیفون - تبلت - کمپیوتر میتوانید از سایتهای زیر وارد شوید


http:// jarbook.blog.ir

http://goldjar2.blogfa.com

http://goldjar.blogfa.com

از دو سایت اول استفاده کنید / سومی فعلا مسدود شد



jar1jar2jar3

قدیسه نجس ( 1 ) جاوا پرنیان

قدیسه نجس ( 1 ) جاوا کتابچهJ

قدیسه نجس ( 1 ) جاوا اف بوک 

jar1jar2jar3

قدیسه نجس ( 2 ) جاوا پرنیان

قدیسه نجس ( 2 ) جاوا کتابچه

قدیسه نجس ( 2 ) جاوا اف بوک

jar1jar2jar3

---------------------
دانلود هر دو جلد بصورت یک فایل نصبی ( یک کتاب ) برای گوشی جاوا
 
 

jar  jar jar  apk  iphon  epub  pdf
jar  jar jar  apk  iphon  epub  pdf


 خلاصه  رمان
 اینجا خبری از موهای طلایی و چشمای رنگی نیست... خبری از هیکل بی نقص و خبری از ویلای شمال و خبری از مامان بابای مهربون نیست... خیلی از عشقا دروغی ان... ولی ما هنوز عشق ناب داریم... عشقی که از خواهش تن بگذره... بازم دختر مون غش غشی نیست... خیلى قویه... خیلى مهربونه ولى خودشو سنگ دل نشون میده... بازم دختر قصه مون خیلی درد تو زندگی ش داره ولی بی خیاله... چون مجبوره... خیلی حرفا داره... بیشتر از من... بیشتر از تو... ولی به یه زبون دیگه میگه... به زبون بی خیالی... اما یه درد مشترک با من و تو داره... اونم از بدجنسی آدما بدش میاد...
به حرف مردم اهمیتی نمیده... دختر قصه مون با اینکه نمی خواد،اما یه اسم روشه... اسمی که زندگی شو عوض کرده... نمی خواد این جوری باشه... نمی خواد تن فروشی کنه... و این کارم نمی کنه... ولی این اسم روشه... دختر خراب... و یه اسم بدتر... که آزارش میده... که بهش می فهمونه نمی دونه پدر و مادرش کین... حروم زاده..

به سر آستین پاره ى کارگرى که دیوارت رو مى چینه و به تو مى گه ارباب نخند... به پسرکى که آدامس مى فروشه و تو هرگز نمى خرى نخند... به پیرمردى که تو پیادهرو به زحمت راه مى ره و شاید چند ثانیه ى کوتاه معطلت کنه نخند... به دبیرى که دست و عینکش گچیه و یقه ى پیراهنش جمع شده نخند... به دستاى پدرت، به جاروکردن مادرت نخند...
به دختر بچه ى کبریت فروشى که حالا کبریت هاش تموم شده نخند... به دخترکى که درد داره نخند... شاید دردش تو کلمه ى درد نگنجه... درکش نمى کنى... قبول... نمى فهمیش... باشه... ولى بهش نخند... شاید... همون ته خنده ى روى لبت یه درد بزرگتر واسش باشه... اونقدر بزرگ که گاهى فکر مى کنه بى حس شده... کاش مى شد بجاى خندیدن بهش پا به پاش... با غم هاش... گریه کنى... شاید گریه خیلى وقتا بهتر از خندیدن باشه!
گریه با دخترى که از جنس ماست... دخترى که بعد از پشت سر گذاشتن اون همه درد حالا به عشق رسیده... عشقى که قراره زندگى شو نجات بده... هونام... همون قدیسه ى نجس!!! مى خواد هویتشو بشناسه... هویتى که ازش دریغ شده.

 

کانال کتابخانه و دانلود کتاب در تلگرام
 

ورود به کانال کتابخانه تلگرامhttps://telegram.me/goldjar

ورود به کانال کتابخانه

GOLDJAR@

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۲
jar book

نظرات  (۱)

رمان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی